۱۳۸۸ مرداد ۱۹, دوشنبه

.حاجي آقا ! بند209 را نيز خواهيم بست-محمدحسين نادعلي-


رفقاي زيادي داشته ايم كه طعم حضور در بازداشت گاهها ، زندانها و انفرادي ها و بند 209 جمهوري اسلامي را با چاشني انواع شكنجه ها چشيده اند،وزن كم كرده اند،دچار بحران روحي شده اند و يا صدها آسيب روحي و جسمي ديگر ديده اند كه زمان كم كم آنها را بروز داده و مي دهد.گاهي درمان شده اند و در پاره اي موارد دست درمان نيز از پس بازجويي هاي دهشتناك بر نيامده است.
اما آنها مصداق "استاده ام چو شمع مترسان ز آتشم" هستند(آنها، در اينجا انگشت شمار "جازدگان" و" فراريان" و" خود فروخته گان" نيستند.)
لذا با وجود حضور در ميان اين رفقا بازداشت اشخاص و خبر آن براي ما در اين نظام چيزيست عادي ..
شنبه اي كه خبر بازداشت اولين گروه را شنيديم خيالمان از طبيعي بودن ماجرا راحت بود اما به هر دليلي اين بازداشت ها زياد شد و از حد گنجايش اوين و توان ما خارج گشت و سراغ هر كه را گرفتيم گفتند اوين است. و اين در حالي بود كه خيلي ها در اوين نبودند و در كهريزك هاي فراوان اين نظام به سر ميبردند.
وبه قولي تعداد فعالين سياسي در بند بيش از خارج از بند شد.
ولي با سابقه ي موجود از بازداشت شدهاي گذشته و نامهاي در بازداشت فعلي، شوك روزهاي اول به سرعت سپري ، وضعيت برايمان عادي و ترسها و نگراني ها برطرف شد اما هر روز اضافه تر شدن ناپديدان به وحشتمان انداخت كه نقشه ي نظام سلطه از به يوق استبداد كشيدن اين همه انسان چيست؟ از 16 ساله تا 65 ساله و 70 ساله. . شكنجه ها آغازشد. و اخبار تكان دهنده ي اعتراف گيري ها.جميع اين ماجراها خارج از انتظار ما عيان شد.اما...
هم ما و هم حاجي آقا! ديده ايم كه مهماني ها، انفرادي و شكنجه هاي اين رژيم در نهايت عكس العملي نا خودآگاه را براي هر شخصي در پي دارد. هر شخصي متناسب با توانش بالاخره چيزي خوشايند طبع مليح!حاجي آقا از خود بروز ميدهد كه نظام سلطه و ديكتاتوري "استالين صفت" از آن به عنوان اعتراف و توبه استفاده ميكند.
چه خيال پوچ و احمقانه اي!
اما ما و خود حاج آقا حتما ديده اند آناني را كه ازين مهماني هاي هر چند خون آلود و درد ناك و گاهي بسيار طولاني بازگشته اند و سريع تر و جسورانه تر به راه خود ادامه داده اند... و همچون يك كودك شكلك و دهن كجي اي هم نثار شكنجه گران كرده اند.
پس هنگامي كه همه ميدانيم كه بازداشت و بند209 وشكنجه تاثيري ندارد، نظام سلطه در پي چيست؟
بي نفس كردن بازداشت شده ها هنگام آويزان بودن از پنكه ها و يا...
اعدام؟
قاطعانه نه.
به قول آيت الله خميني" اين دولت هيچ غلطي نميتواند بكند" و ما در دهان اين دولت ميزنيم.
تا همين جاي سريال هم دژخيمان از عمل خود پشيمانند و همچون چهار پايي در گل، گير كرده اند و از اين روي است كه هر روز شخصي تند رو و يا ميانه تر از بين به اصطلاح" اصولگرايان" و همراهان رئيس جمهور كودتا! از پشيماني و پايان و مصالحه دم ميزند و يا اينكه كهريزك را ميبندند و اعلام ميشود كه عوامل آن تحت پيگرد" قانوني" قرار گرفته اند. پس اعدامي در كار نخواهد بود مگر آنكه رژيم الرحمن خود را پيشاپيش خوانده باشد.
گفنم قانون!اما كدام قانون؟
هماني كه در آن قيد نشده كه مي توانيد اين گونه عمل كنيد كه شبانه به كسي در هر جا حمله ور شويد و او را بي هيچ دليلي ربوده و به نقطه ي نا معلومي انتقال دهيد و تحت شديد ترين رفتار حيوان گونه و ناپسند قرار دهيد و حتي اگر اميا ل جنسي تان قليان كرد دست به تجاوز جنسي بزنيد؟
نميدانم.
يا كتاب قانون ما و آنان با هم فرق دارد و يا ماده ها و تبصره هايي كه آنان ميبينند به چشم ما نمي آيد؟
دوستان ورفقا و اساتيد ما و اهل قلم و انديشه همگي در بند 209 و به صورتي" خدا!دانسته" كپسول وار گرد هم آمده اند و درد ميكشند و من و شما اينجا تنها ميتوانيم صفحات نامحدود دنياي مجازي را پر كنيم ،از آن روي كه دنياي حقيقي جايي براي بروز نوشته هايمان باقي نگذاشته و يك توهم و ترس دوگانه بين ما و دنياي حقيقي وجود دارد كه من را مجبور به استمناء گفتار!(به قول يكي از دوستان)در فضاي مجازي ميكند.
اما همين گفتار ماست كه در تاريخ خواهد ماند و صفحات آن را سياه مي كند كه در تير و مرداد 88 چه گذشت.
و در آخر رفقا و اهل انديشه همگي آزاد خواهند شد و باز هم خواهند نوشت و خواهند گفت و خواهند كرد ،با ترسي ريخته شده و حضور هميشگي چماقي بالاي سرشان كه قبلا مزه ي آن را چشيده اند و بالاتر از مرگ هم كه چيزي نيست.
"انا لله و انا عليه راجعون"
رژيم سلطه هم گفته هاي مرا تصديق مي كند اما....
فقط ميتوان اينگونه گفت كه سناريوي اين سريال از آنجا كه روتين و هر شبه است ،1 ساعت قبل از ضبط به دست بازيگران ميرسد و نظرات مخاطب نيزبايد در آن اعمال شود تا جذابيتش بالاتر رود.
اين گونه است كه آنها خود نيز نميدانند آخر اين بازي چيست؟
اما من و ما ميدانيم.
بسته شدن بند209 و آزادي است و ادامه ي تكاپوي فكري آزادگان. چون رفقاي در بند خود را به خوبي ميشناسيم.
خيلي ها كه تداركاتچي! بودند صحنه را خالي كردند،اما اكثريت خاموش كه اين بار از هميشه بيدارترند حاضر است.
پس منتظريم كه از مصطفي تاج زاده و بهزاد نبوي تا دختركان دربندي كه مورد تجاوزجنسي قرار گرفته اند آزاد شوند.
كه ميشوند.
حتما ميشوند چون من و ما ميخواهيم .
آنها نميتوانند كاري جز اين كنند.
منتظر مي مانيم.
به اميد احقاق حقوق مسلمه ي من و ما و همه.
محمدحسين نادعي
19مرداد1388

هیچ نظری موجود نیست: